جدول جو
جدول جو

معنی غیبت گوی - جستجوی لغت در جدول جو

غیبت گوی
(بَ نَ / نِ)
آنکه غیبت و بدگویی کند. غیبت کننده: دلغماظ، مرد آزمند و غیبت گوی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
غیبت گوی
پالاده
تصویری از غیبت گوی
تصویر غیبت گوی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غیبت گو
تصویر غیبت گو
آنکه بد دیگران را در غیاب آنان بگوید، غیبت گوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیب گویی
تصویر غیب گویی
غیب گفتن، خبر دادن از اسرار و امور نهانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیب گو
تصویر غیب گو
آنکه غیب گوید، کسی که از غیب خبر دهد و از اسرار و امور نهانی سخن بگوید
فرهنگ فارسی عمید
(بَ نَ / نِ فُ)
رجوع به غیبگو شود
لغت نامه دهخدا
نهان گشای نهانی گشای سیم فیلسوفی نهانی گشای که باشد به سوی فلک رهنمای (نظامی)، اختری (فال بین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیب گویی
تصویر غیب گویی
خبر دادن از رازهای پنهان
فرهنگ فارسی معین
پیش بینی، پیشگویی، فالگویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیشگو، رمال، طالع بین، غیبدان، فالگو، فال گیر، کاهن
فرهنگ واژه مترادف متضاد